18:37 11 / 05 /1404

راه حل نهایی؛ طرح هولناک فلسطینی زدایی کامل 

راه حل نهایی؛ طرح هولناک فلسطینی زدایی کامل 
تحلیل‌گران سیاسی اظهار کردند که رژیم صهیونیستی با بهره‌گیری از شرایط پس از هفت اکتبر و به بهانه دفاع از خود، طرحی هولناک برای فلسطینی‌زدایی کامل از سرزمین‌های اشغالی را دنبال می‌کند در حالی که راه‌حل تشکیل دولت مستقل فلسطینی می‌تواند به این بحران پایان دهد.

بشیر اسماعیلی استادیار روابط بین‌الملل دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان در یادداشتی برای خبرگزاری آنا نوشت؛ در متن گزارشی که در سال ۲۰۲۲ توسط «دستگاه مرکزی آمار فلسطین» منتشر شده بود، جمعیت فلسطینیان در سراسر جهان به این ترتیب اعلام شده بود: ۵.۴ میلیون نفر در فلسطین زندگی می‌کنند که بیش از یک‌سوم آنها در نوار غزه و حدود ۱.۷ میلیون فلسطینی در اراضی ۱۹۴۸ و ۶.۴ میلیون نفر در کشور‌های عربی و ۷۶۱ هزار نفر در کشور‌های خارج از جهان عرب هستند.

همچنین در این گزارش آمده بود که با توجه به اینکه جمعیت یهودیان در پایان سال ۲۰۲۲ به ۷.۱ میلیون تن خواهد رسید می‌توان گفت که جمعیت فلسطینیان و یهودیان در سرزمین تاریخی فلسطین برابر شده است.

بر اساس گزارش مذکور، ۳۸ درصد ساکنان فلسطین زیر ۱۴ سال سن دارند و شمار افرادی که سنشان بیش از ۶۵ سال بوده در پایان ۲۰۲۲ به حدود ۳ درصد کل ساکنان فلسطین رسیده که نشان می‌داد جمعیت فلسطینیان جمعیتی جوان است.

گزارش فوق یک پیام روشن برای رژیم اسراییل داشت و آن اینکه اولا فلسطینی‌ها از نظر جمعیتی با ساکنان سرزمین‌های اشغالی برابر شده‌اند و پیام مهمتر اینکه جمعیت جوان فلسطینی‌ها به مراتب در حال پیشی گرفتن از اسراییلی‌هاست. بنابراین، برای اینکه رژیم اسراییل با ترکیب جمعیتی که به ضررش در حال به هم خوردن بود مقابله کند، دو راه پیش پای خود می‌دید: راه اول، تن دادن به تشکیل سرزمین مستقل فلسطینی برای سامان دهی به جمعیت قابل توجه فلسطینیان بود.

پیرو این راه‌حل، قرارداد‌های اسلو پس از سال‌ها معطل ماندن باید اجرا گردیده و فلسطین بالاخره صاحب یک دولت مستقل می‌شد تا جمعیتی که در ابتدا مورد اشاره قرار گرفت را در خود جای دهد؛ و راه دوم، از بین بردن ایده کشور فلسطین با بدتر کردن شرایط زندگی، رفاه، اشتغال و امنیت در نوار غزه و کرانه باختری، به نحوی که زمینه ساز بیرون راندن تدریجی فلسطینیان و فلسطینی زدایی کامل از سرزمین‌های اشغالی شود.

جریان‌های سیاسی تندرو در رژیم صهیونسیتی، همواره مخالف شدید راهکار اول بوده‌اند و در عوض به شدت از راهکار دوم یعنی اخراج همه فلسطینی‌ها حمایت کرده‌اند.

وقایع هفت اکتبر بار دیگر بعد از هولوکاست در جنگ جهانی دوم، این بهانه را به دست رژیم اسراییل داد تا با «کارت قربانی» بازی کند. در واقع کابینه تندرو نتانیاهو، به بهانه دفاع از خود و انتقام حمله هفت اکتبر، مجالی تاریخی پیدا کرد تا راه حل بیرون کردن فلسطینی‌ها و یکدست یهودی شدن سرزمین‌های اشغالی را عملی کنند.

برای این کار کشتار غیر نظامیان و تخریب زیرساخت‌های نوار غزه به بهانه مقابله با نیروی نظامی حماس و سپس تحمیل قحطی و گرسنگی به مردم عادی در دستور کار قرار گرفت. در عین حال رژیم صهیونسیتی فضای پس از هفت اکتبر را برای تضعیف محور مقاومت مساعد دید و مصمم شد تا تنور جنگ داغ است، ضرباتی را به حزب الله لبنان، زیر ساخت‌های نظامی سوریه، یمن و در نهایت ایران وارد کند تا در آینده، مقاومت کمتری سر راه اخراج گسترده فلسطینیان صورت پذیرد. به موازات تضعیف مقاومت، راهکار دیپلماتیک «طرح ابراهیم» دوباره برای عادی سازی روابط با اعراب در دستور کار قرار دارد تا جنگ و دیپلماسی به طور توامان، موانع اخراج کامل فلسطینیان را هموار سازد.

روایت رژیم صهیونسیتی: رژیم مدعی است برای دفاع از خود و حفظ جان ساکنان سرزمین‌های اشغالی، به تضعیف و خلع سلاح نیرو‌های مقاومت ادامه می‌دهد. به زعم رژیم اسراییل، حماس، حزب الله، انصار الله یمن و ایران درصدد از بین بردن یهودیان و نابودی آنها صرفا به دلایل ایدئولوژیک هستند و این حق اسراییل بوده  که مانع این کار شود. در این روایت اسراییلی، دلیل پیکار مقاومت با اسراییل نه برای رهایی از شر آن، که به خاطر یهودی ستیزی و دشمنی ذاتی با یهودیان صورت گرفته است.

روایت واقعی:، اما همان‌طور که گفته شد، مسئله اینجاست که ۷ میلیون فلسطینی حق حیات در یک سرزمین با دولتی مستقل را دارند. در دنیا فقط قوم کولی است که فاقد سرزمین بوده و از هند تا رومانی آواره‌اند. مابقی مردم دنیا ملیتی دارند که توسط یک دولت مستقل حمایت می‌شود. اسراییل در صدد است فلسطینیان را به سرنوشت کولی‌ها دچار کند، یعنی آنها را به صحرای سینا و اردن و هر جای دیگری که ممکن باشد برای همیشه تبعید کند و از حق داشتن سرزمین محروم سازد.

به علاوه، کشور‌های همسایه با رژیم اسراییل، سابقه تجاوز و تهدید تمامیت ارضی خود را دارند، به طور مثال جنوب لبنان که یک دوره اشغال شده بود یا جولان سوریه که هنوز در اشغال است، نمونه‌هایی از توسعه طلبی ارضی اسراییل است که هیچ تضمینی برای عدم تکرار آن وجود ندارد.

برای ما در ایران، این هراس وجود دارد که با بزرگ شدن سرزمینی اسراییل، مهار آن ناممکن شود و توازن قوای منطقه‌ای برای همیشه به هم بخورد. فقدان عمق استراتژیک سرزمین‌های اشغالی آن را در حال حاضر آسیب پذیر کرده است، اما اگر اسراییل خود را بزرگ‌تر کند، آن وقت ضربه زدن به آن سخت‌تر خواهد شد و بازدارندگی از میان خواهد رفت.

پس همه برای اینکه از تهدیدات رژیم صهیونسیتی بیم داشته باشند، دلایل منطقی و درستی دارند. نقشه اسراییل بزرگ، علاوه بر کشور‌هایی که گفته شد، به خاک اردن، عراق، ترکیه و عربستان سعودی هم چشم طمع دارد و این کشور‌های که تا به الان به خاطر محور مقاومت در امنیت بوده‌اند، فردا نوبت تجاوز به خاک آنها هم خواهد رسید. 

آینده چه خواهد شد؟

پیرامون مسأله فلسطین و آنچه گفته شد، آینده در غرب آسیا از دو حالت خارج نیست: اول اینکه دولت مستقل فلسطینی تشکیل شود. در این حالت مساله به طور ریشه‌ای به سمت حل و فصل شدن خواهد رفت و حماس و سایر شاخه‌های نظامی مقاومت در فلسطین، به ارتش ملی این کشور خواهند پیوست. حتی ایران هم طرح «برگزاری همه پرسی ملی در فلسطین» را در سازمان ملل ثبت کرده و بنابراین در صورت تحقق آن، مساله از دیدگاه ایران هم حل و فصل شده خواهد بود.

دومین حالت این است که رژیم صهیونسیتی به وضع موجود برای فلسطینی زدایی کامل ادامه دهد. در این صورت بروز یک جنگ بزرگ در منطقه که بسیاری از کشور‌ها را درگیر خود کند اجتناب ناپذیر است. عواقب این درگیری می‌تواند تا فراتر از حوزه منطقه‌ای پیش برود، کما اینکه در حوزه‌های اخیر، سه کشور اروپایی آلمان فرانسه و حتی بریتانیا، مواضع بی سابقه‌ای در حمایت از تشکیل دولت مستقل فلسطینی نشان داده‌اند که حاکی از نگرانی آنها از بسط بحران و خارج شدن اوضاع از کنترل است.

اکنون هیچ نشانی از تن دادن رژیم صهیونسیتی به راه حل دو دولتی مشاهده نمی‌شود. حتی احزاب میانه رو رژیم اسراییل در شرایط امنیتی سازی شده بعد از هفت اکتبر، جرات نمی‌کنند مسأله تشکیل کشور مستقل فلسطینی را دوباره طرح کنند. اخیرا پارلمان رژیم صهیونسیتی طرح نمادین الحاق کرانه باختری به اسراییل را تصویب کرده و نتانیاهو نیز احتمال الحاق بخشی از نوار غزه را در صورت شکست مذاکرات با حماس مطرح کرده است.

در عین حال کاخ سفید هم این با رژیم اسراییل همراه شده؛ ترامپ چند مرتبه از طرح‌هایی برای خالی کردن غزه و تبدیل کردن آن به پلاژ‌های تفریحی در قالب پروژه «ریویرای خاورمیانه» اظهار تمایل کرده است.

با این وجود، نشانه‌هایی هم وجود دارند مبنی بر اینکه تحولات داخلی در سرزمین‌های اشغالی ممکن است تندرو‌هایی مثل نتانیاهو را در انتخابات آینده به انزوا ببرد؛ خستگی ناشی از جنگ طولانی، تمرد برای اعزام به سربازی به خصوص در میان مذهبی‌های تندرو (که به اختلاف حزب سنت گرایی مذهبی شاس با نتانیاهو شده)، مشکلات اقتصادی ناشی از تداوم جنگ، مسئله لاینحل گروگان‌ها و فشار افکار عمومی جهانی، ممکن بوده معادله سیاسی را به نفع گروه‌های سیاسی اپوزوسیون و شخصیت‌هایی مثل یائیر لاپید از حزب «یش عتید: آینده وجود دارد» که منتقد اصلی نتانیاهو است تغییر دهد.

کشور‌های عرب هنوز مقاومتی هر چند شکننده درباره مسأله غزه از خود نشان می‌دهند، همانند عربستان سعودی که همچنان پیوستن به پیمان ابراهیم را منوط به تعیین تکلیف دولت مستقل فلسطینی کرده است. انصار الله یمن دلیرانه به حملات خود به سرزمین‌های اشغالی در حمایت از مردم غزه ادامه می‌دهد و ایران هم در جریان جنگ دوازده روزه، ضربات مهمی به شهر‌ها و زیرساخت‌های رژیم اسراییل وارد کرد تا آسیب پذیری پدافندی که سال‌ها نفوذ ناپذیر معرفی می‌شد را عیان کند.

همچنین اروپا، سازمان ملل متحد و افکار عمومی جهانی هم حامی ایده دو کشوری هستند. از میان ۱۹۳ کشور عضو سازمان ملل، تا مارس ۲۰۲۵ تعداد ۱۴۷ کشور فلسطین را به‌عنوان یک کشور به رسمیت شناخته‌اند. این شامل روسیه، چین و هند و همچنین بیش از دوازده کشور اروپایی از جمله اسپانیا، ایرلند و نروژ می‌شود با این حال باید منتظر ماند و دید که صهیونیسم جهانی آیا پا پس خواهد گذاشت یا مثل دهه‌های گذشته، منطقه را همچنان به سمت آشوب و ناآرامی پیش خواهد برد.

در یک دوره، اسحاق رابین نخست وزیر وقت رژیم، مواضع کمی ملایم‌تری نسبت به مسأله فلسطین از خود نشان داد، نتیجه آن شد که رابین را یکی از اعضا موساد ترور کرد. حال باید دید فشار‌هایی که یاد شد، قادر هستند چنین رژیم رادیکال وحشی را نهایتا سر عقل بیاورند یا اینکه چرخه خشونت و جنگ همچنان در منطقه بازتولید خواهد شد.

انتهای پیام/

ارسال نظر
رسپینا
گوشتیران
قالیشویی ادیب